شعر و عرفان

طعام ديروز؛ ... امروز

خداداد
شعر و عرفان

طعام ديروز؛ ... امروز

 

شيخ ابوسعيد ابوالخير، با مريدان از جايى مى‏گذشت . چاه خانه‏اى را تخليه مى‏كردند .
كارگران با مشك و خيك، نجاسات را از اعماق چاه بيرون مى‏كشيدند و در گوشه‏اى
 مى‏ريختند . شاگردان شيخ، خود را كنار مى‏كشيدند و لباس خود را جمع مى‏كردند
 كه مبادا، به نجاست آلوده شوند، و به سرعت از آن جا مى‏گريختند .
 ابوسعيد، آنان را صدا زد و گفت بايستيد تا بگويم اين نجاسات، به زبان حال،
 با ما چه مى‏گويند:
میگویند: (( ما همان طعام‏هاى خوشبو و خوش طعميم كه شما ديروز، ما را به
 قيمت‏هاى گزاف مى‏خريديد و از بهر ما جان و مال خود را نثار مى‏كرديد و
 هر سختى و مشقتى را در راه به دست آوردن ما تحمل مى‏كرديد. ما را
كه طعام‏هايى خوش طعم و بو بوديم، به خانه هايتان آورديد و به يك
 شب كه با شما هم صحبت و هم نشين شديم، به رنگ و بوى شما در آمديم .
حال از ما مى‏گريزيد؟!بر ما است كه از شما بگريزيم .))
                                           برگرفته از: اسرار التوحيد، ص 19


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 29 دی 1390 | 2:29 | نویسنده : خداداد |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.